تلفن/واتساپ/ویچات:+86-18752068807
ایمیل:[email protected]
روزی آفتابی در حیاط، بطریها از همهجا پراکنده شده بودند. آنها در نور صبح زود میدرخشیدند، مثل جواهراتی که روی چمن پخش شدهاند. انگار که یک کپه بزرگ از بطریهای خالی در یک شب رشد کرده بود. اما این بطریها از کجا آمده بودند و چه باید با این همه بطری خالی کار کنیم؟
حالا چه کاری باید با همه آن بطریهای خالی انجام دهیم؟ این سوالی بود که در ذهن همه مردم میگذشت، در حالی که به این کپه عظیم نگاه میکردند. برخی حتی پیشنهاد دادند که آنها را بازیافت کنیم تا زمین را نجات دهیم، یا اینکه از آنها برای سرگرمی و هنرهای دستی استفاده کنیم. یک ایده خوب این بود که از آنها به عنوان خوراکرسان برای پرندگان استفاده کنیم: آنها را با دانه پر کنید و درختان را آویزان کنید. فقط به این خاطر بود که آنقدرها چیزهای زیادی میتوانست اتفاق بیفتد!
در نور صبح، بطریهای خالی میدرخشیدند، گویی با هم سر و کار میداشتند. به نظر میرسید که از یک مهمانی شاد دیروز شب میگویند، جایی که دوستان گرد هم آمده بودند تا بخندند و شاد باشند. بطریها به خوبی کار خود را انجام داده بودند و حالا خالی شده بودند و برای استفاده دوباره آماده میشدند.
تا صبح، کپه بطریهای خالی شروع به کوچک شدن کرد، زیرا مردم داشتند تمیز کاری میکردند. برخی برای بازیافت به راه افتادند و برخی دیگر در سطلها ریخته شدند تا دوباره استفاده شوند. همه کمک کردند و با هم بطریها را جمع کردند و حیاط دوباره زیبا شد.
داستان یک بطری در یک مهمانی شاد کوتاه اما پرمعنی بود. این بطری زندگی خود را پر از نوشیدنی گازدار آغاز کرد و دوستان آن را به دور میدادند و از نوشیدنیهای خوشمزه لذت میبردند. تا اینکه در پایان شب، بطری سبکتر و سبکتر شد و در نهایت خالی شد و همراه دیگر بطریها رها گشت. یک شام عالی دیگر بخاطر هر بطری به یادگار ماند.
در پایان، بطریهای خالی یادآوری کننده شادی و دوستی بودند که با هم به ارمغان آورده بودند. شاید تنها بطری باشند، اما خاطراتی از خنده و لحظات خوب را در خود نگه داشته بودند. وقتی خورشید نور عصر خود را بر حیاط پشتی میریخت، بطریهای خالی نماد دوستیهای جاودان و شادیهای فراموشنشدنی بودند. پس دفعه بعد که بطریهای خالی را به اینگونه در اطراف میبینید، سرگرمیهایی را که به همراه داشتهاند و دوستیهایی را که تقویت کردهاند به یاد داشته باشید.